شرابی باشد که از آرد برنج و ارزن و جو سازند و در ماوراءالنهر و هندوستان بسیار خورند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (آنندراج). شراب برنج. (رشیدی). اسم مرز است که بعربی فقاع نامند. (فهرست مخزن الادویه) : چنان باشد سخن در جان جاهل چو درریزی به خم بوزه ارزن. ناصرخسرو. ز نور عقل کل عقلم چنان تنگ آمد و خیره کز آن معزول گشت افیون و بنگ و بوزه و شیره. مولوی (از آنندراج). گر از بوزه خانه رسد بوزه کم چو بوزه کف خویش ساید بهم. ملاطغرا (از آنندراج).