جدول جو
جدول جو

معنی بوداه

بوداه
نام رز وحشی، رجوع به کرم البری و انگور جنگلی شود، (یادداشت بخط مؤلف)، نوک ناخن، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با بوداه

بودار

بودار
دارنده بو آنچه که دارای رایحه باشد، سخن کنایه آمیز که دارای معنیی غیر معنی ظاهر باشد
فرهنگ لغت هوشیار

بودجه

بودجه
مجموع درآمدها و هزینه های کشور، وزارت خانه، مؤسسه و مانندِ آن در مدتی معین، توانایی مالی یک فرد یا یک خانواده
بودجه
فرهنگ فارسی عمید

بواده

بواده
باده ها، در تصوف آنچه به طور ناگهانی از عالم غیب به قلب سالک وارد می شود، خواه موجب نشاط و سرور شود، خواه سبب غم و اندوه، جمعِ واژۀ بادِه و بادهَه
بواده
فرهنگ فارسی عمید

بودجه

بودجه
مجموع درآمدها و هزینه های یک کشور، وزارتخانه، اداره، خانواده و یک فرد
بودجه
فرهنگ فارسی معین