رجوع به ابوتمام شود، نره، فرج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نفس. (منتهی الارب) (آنندراج) (نشوءاللغه ص 28) ، جماع. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، اختلاط. (منتهی الارب). اختلاط کارها. المثل: ابنک بن بوحک یشرب من صبوحک. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ باحه. (منتهی الارب) ، نام آفتاب و به این معنی بدون الف و لام است. (از منتهی الارب) (آنندراج). بدون الف و لام، از اسماء شمس است. (ناظم الاطباء). شمس. ذکا. بیضا. شارق. شرق. مهر. خورشید. حور. آفتاب. (یادداشت بخط مؤلف). یوح. رجوع به یوح شود