جدول جو
جدول جو

معنی بوء

بوء
(اِ طِ)
اقرار کردن و اعتراف نمودن: باء بذنبه و باء بحقه، شمشیرهای بران. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
- مرهفات بوارد، شمشیرهای مرگ دهنده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا