منسوب به بندیج است که شهری است در نزدیکی بغداد و بین این دو مکان در حدود ده فرسخ فاصله است و از آنجاست فضلا و فقها، از آن جمله ابونصر محمد بن هبه الله بندنیجی. (لباب الانساب) (الانساب سمعانی) ، زندانی شدن. (فرهنگ فارسی معین) : چون به امر اهبطوا بندی شدند حبس خشم و حرص و خرسندی شدند. مولوی. - بندی شدن تب، مزمن شدن تب به حیثی که اصلاً مفارقت نکند. (آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین) : گرچه در قید تو باشد ایمن از دشمن مباش می شود جانکاهتر هر گه تبی بندی شود. محسن تأثیر (از آنندراج)