معنی بنت العنقود
- بنت العنقود (بِ تُلْ عُ)
- شراب. (از المرصع) ، جمعی باشند مر اصناف و رعیت را. (انجمن آرای ناصری) (برهان) ، پیشانی بود بزبان ماوراءالنهر. و بنچه بند، پیشانی بند بود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
به تیغ طره ببرّد ز بنچۀ خاتون
بگرز پست کند تاج بر سر چیپال.
منجیک (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
