جدول جو
جدول جو

معنی بنا نهادن

بنا نهادن
(نَب ب)
بنیان گذاشتن. پی افکندن:
نور چشمم بنانهادۀ تست
دل و جان هر دو بازدادۀ تست.
نظامی.
ملک کیخسرو چون بکوه اندس و ماهین رسید، دیه قردین بنا نهاد. (تاریخ قم ص 81).
چنانکه صاحب فرخنده خوی مجدالدین
که بیخ اجر نشاند و بنای خیر نهاد.
سعدی.
لغت نامه دهخدا