جدول جو
جدول جو

معنی بلوف

بلوف(بْلُفْ / بِ لُفْ)
بلف. رجوع به بلف شود.
- بلوف زدن، بلف زدن. رجوع به بلف زدن شود
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با بلوف

بلوف

بلوف
ادعای دروغین کسی برای ترساندن یا تحت تاثیر قرار دادن دیگران، نوعی بازی ورق که بازندۀ آن کسی است که بیشترین برگه را داشته باشد
بلوف
فرهنگ فارسی عمید

بلول

بلول
نجات یافتن و رستگار شدن، سرد و نمناک شدن باد، در آویختن
بلول
فرهنگ لغت هوشیار

بلوک

بلوک
ناحیه، ولایت، و به معنی توده و دسته هم آمده است فرانسوی همگروه این واژه را غیاث ترکی دانسته معین آن را پارسی و گروهی ده و روستا می داند کشورهایی که متحد بشوند و دارای مرام و روش سیاسی خاصی باشند: بلوک شرق بلوک غرب، جمعیت ها و دسته های همعقیده و دارای روش واحد
فرهنگ لغت هوشیار