جدول جو
جدول جو

معنی بلوح

بلوح
(اِ)
درماندن و مانده گردیدن. (منتهی الارب). درمانده و عاجز شدن. (از اقرب الموارد). مانده شدن. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا