آشوب افتادن. فتنه برپا شدن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به بلغاق شود، یک بسته و یک لنگ بار و پشتواره. (برهان) (آنندراج). لنگۀ بار و پشتواره. (از ناظم الاطباء) ، هر چیزکه بربسته شده باشد، مثل خون بسته و بلغم بسته و امثال آن. (برهان) (آنندراج). هر چیز بسته شده و منعقدشده مانند گردش خون. (ناظم الاطباء)