شهر، مانند بصره و دمشق. (منتهی الارب). واحد بلد. (فرهنگ فارسی معین). شهر و شهر آبادان. (دهار). قطعه ای از بلد یعنی جزء معین و تخصیص یافته ای از آن چون بصره از عراق و دمشق از شام. (از اقرب الموارد). بلدان. (دهار). و رجوع به بلد و بلده شود: اًنما امرت أن أعبد رب هذه البلده الذی حرمها... (قرآن 91/27) ، امر شده ام فقط پروردگار این شهر را که آن را حرام گردانیده است بپرستم.