معنی بلح بلح (بُ لَ) کرکس کهن و کلان سال، یا طائری است سوزان پر بزرگتر از کرکس که اگر یک پر وی در پرهای طائر دیگر افتد بسوزاند. (منتهی الارب). طائری است بزرگتر از کرکس. (از اقرب الموارد). ج، بلحان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به بلت شود لغت نامه دهخدا