جدول جو
جدول جو

معنی بلبل نوا

بلبل نوا(بُ بُ نَ)
خوشخوان مانند بلبل. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
نواپرداز گر نبود صریر خامۀ مخلص
که دیگر بر سر شور آورد بلبل نوایان را.
مخلص (از آنندراج) ، تازگی. جوانی. (منتهی الارب). طراوت و شباب و جوانی. (از اقرب الموارد) ، بقیۀ مودت. (منتهی الارب). باقی دوستی. (دهار) (از اقرب الموارد) ، شکوفۀ درختان خاردار. (منتهی الارب). واحد بل ّ و آن شکوفۀ عضاه است. (از اقرب الموارد) ، مومانندی که در گل برآید. (منتهی الارب). ’زغب’ و پرزی که پس از شکوفه باشد. (از اقرب الموارد) ، شکوفۀ عرفط، شکوفۀ سمر، یا شهد آن. سمر، و گویند عسل آن. (از ذیل اقرب الموارد) ، توانگری بعد فقر، بقیۀ علف. (منتهی الارب) ، برقرظ، که نوعی از مغیلان است. (منتهی الارب) (ازذیل اقرب الموارد از لسان)
لغت نامه دهخدا