معنی بلادافع
- بلادافع(بِ فِ)
- مرکّب از: ب + لا (نفی) + دافع، دفعناشدنی. آنچه نتوان رد و دفع کرد. ردناشدنی: اکنون همه دانستند که قضاء حق واقع و حکم الهی ممضی و بلادافع. (ترجمه تاریخ یمینی ص 454) ، سیر خوردن. (از منتهی الارب)، خوردن تا سیر شدن. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
