معنی بلااراده
- بلااراده (خَ دَ)
- مرکّب از: ب + لا (نفی) + اراده، بدون اراده. بی خویشتن. مقابل بااراده. (از فرهنگ فارسی معین)، مقابل ارادی. غیرارادی. سهواً. ندانسته. نفهمیده. نه برقصد، عین بلاثق، چشمۀ پرآب. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، جمع واژۀ بلثق. (از ذیل اقرب الموارد از ابن الاعرابی)، رجوع به بلثق شود
