جدول جو
جدول جو

معنی بکتوزن

بکتوزن(بَ زَ)
بکتوزون. بگتوزون ابوالفوارس و بقولی ابوالحارث ؟ ملقب به سنان الدوله، سپهسالار خراسان و حاجب سالار اواخر عهد پادشاهان سلسلۀ سامانی ودر عهد امیر منصور دوم سامانی سپهسالار خراسان بود وابوالقاسم سیمجور را که با او بمنازعه برخاسته بود شکست داد. (ربیع الاول سال 388 هجری قمری) اما از عهدۀ محمود غزنوی که ظاهراً بدعوت و تحریک امیر منصور دوم بقصد نیشابور آمده بود بر نیامد و از پیش او بگریخت و با فائق خاصه همدست شد و امیر منصور دوم را معزول و کور کردند و بردارش عبدالملک دوم را به امارت نشاندند (سال 389 هجری قمری). در همین سال چون ایلک خان به بخارا آمد بکتوزن را نیز با سایر امرا و رجال و شاهزادگان سامانی بگرفت و بند نهاد و به اوزکند فرستاد و وی هم در حبس درگذشت. (از دایره المعارف فارسی) ، چوب گرد که در میان چرخ و دولاب میباشد. (آنندراج) ، حلقۀ کوچکی از حلیۀ شمشیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). حلقۀ دوال شمشیر. (مهذب الاسماء) ، شتر مادۀ جوانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دختر جوان. ج، بکار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چرخ کوچک که جولاهگان کلاوه را بر آن کشیده وبگردش آورده ریسمان بر ماشور پیچند، بهندی چرخی نامند. (غیاث) ، محالۀ شتاب رو و به این معنی بکره نیز آمده است و قال الاصمعی: اذا کانت علی رکیه مستوح فهی بکره و اذا کانت علی رکیه جرور فهی محاله. ج، بکر بکرات، جماعت: جاؤواعلی بکره أبیهم، اذا جاؤوا معاً و لم یتخلف منهم أحد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا