رجوع به زیاد بن عبدالله بن طفیل مکنی به ابومحمد شود، زن و ناقه که یک شکم بیش نزاده باشد، اول هر چیز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، کودک جوان، و منه الحدیث: لاتعلموا ابکار اولادکم کتب النصاری، هر کار نوپیدا که مانند آن پیشتر نشده باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر کاری که مانند آن پیشترنشده باشد. (غیاث) ، گاو ماده که هنوز باردار نشده باشد. گاو مادۀ جوان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جوان گاو. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 27). گاو جوانه. (مهذب الاسماء) ، بچۀ ناقه. (تاریخ قم ص 177). اشتر جوان. (مهذب الاسماء) ، ابر بسیارباران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، فرزند نخستین مادر و پدر که پس از وی هنوز دیگر نزاده باشد، یستوی فیه المذکر و المؤنث. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء) ، درخت انگور که پیش از این بار نیاورده باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). - ضربه بکر، آنکه در یک بار صاف ببرد. الحدیث: کانت ضربات علی (رض) ابکاراً اذا اعتلی قد و اذا اعترض قط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)