معنی بکار خواستن
- بکار خواستن(مَ رَ)
- لازم شمردن. سودمند شمردن:
دل روشنت هرچه خواهد بکار
بجای آر از بزم و از کارزار.
فردوسی، ناظر و آبدار و شرابدار. (ناظم الاطباء). مأمور سررشته داری که پرداخت حقوق سپاهیان و تقسیم غنائم در قشون و تهیۀ غذا برای سکنۀ مدرسه و خانقاه از وظایف او بوده است. (مغول و تیموری) (از فرهنگ فارسی معین)
