موضعی نزدیک حیره یا نزدیک هیت. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، نام پرنده ای ابلق و یا خاکسترگون و یا سپید. ج، بقر. (ناظم الاطباء). طایری است ابلق یا خاکسترگون یا سپید. (منتهی الارب) (آنندراج). - بقرۀ بنی اسرائیل، بقره و گاوی که خداوند بوسیلۀ موسی (ع) بنی اسرائیل را فرمان به ذبح آن دادکفارۀ گناهان را. و آن قوم با سوءالات بیجای خود و خواستن نشانیهای دقیق گاو، آنرا منحصر به یک گاو کردند و بدین وسیله خود را بزحمت افکندند. رجوع به قرآن (66/2 به بعد) شود. ، کنایه است از نفس هنگامی که برای ریاضت مستعد گردد و صلاحیت ریشه کن کردن هوا و هوسی که حیات آن است در آن پدید آید چنانکه پیش از این حالت نفس را کبش خوانند و پس از اتخاذ سلوک بدنه گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)