یعنی در بازی شطرنج برابر ماندن. (غیاث). به اصطلاح شطرنج بازان بازی حریف غالب دیدن و از راه عجز مهره ها از دست ریختن و گفتن بازی قایم است چه در آن وقت گویند فلانی بقایم بریخت. (آنندراج ذیل بقایم ریختن) : با گرد رکابش ار ستیزد پرویز بقایمی بریزد. نظامی. چون بحد رخش بازی انگیزد مفت برد ار بقایمی ریزد. ظهوری (از آنندراج). و رجوع به بقایم ریختن شود