جدول جو
جدول جو

معنی بق

بق(بَق ق)
رجل لق بق، مرد بسیارگوی. (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب). رجل لق بق، مثل لقلاق بقباق، یعنی مکثار و پرگوی. (از اقرب الموارد). و رجوع به بقباق شود، ریزه های پشم و جز آن که در وقت ندافی پریده باشد و در رشتن نیاید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، تراشۀ درودگران، مردم کم عقل سست رای. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا