جدول جو
جدول جو

معنی بغیر

بغیر(بَ)
شتری که به بیماری بغر مبتلا باشد. ج، بغاری یا بغاری ̍. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، بق الاکل، نشخوار کردن. (دزی ج 1 ص 102) ، جدا نمودن عیال خود را: بق عیاله، پراکنده ساختن مال خویش را: بق ماله، فراخ کردن عطا و بخشش را: بق العطیه، رستن گیاه: بق النبت، شکافتن انبان را: بق الجراب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، بسیاراولاد شدن زن: بقت المراءه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از منتهی الارب) ، بسیار بق بق کردن بقوم: بق علی القوم بقاً و بقاً. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بسیار بق بق کردن. (آنندراج) ، سخت باریدن: بقت السماء. (ناظم الاطباء). سخت باریدن باران. (آنندراج). سخت باریدن آسمان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا