معنی بعکوکاء بعکوکاء(بَ) بدی و شورو غوغا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) ، کلفنی مخ البعوض، تکلیف داد مرا بمحال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به پشه شود لغت نامه دهخدا