جدول جو
جدول جو

معنی بعث

بعث(بَ عِ)
شب زنده دار. تهجدگزار. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب).
- رجل بعث و بعث، آنکه همواره هموم وی او را بیدار کند و از خواب برخیزاند. (از اقرب الموارد) ، اضطراب کردن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا