جدول جو
جدول جو

معنی بطلمیوس ششم

بطلمیوس ششم(بَ لَ سِ شِ شُ)
فیلومتور، یا فیلومتر بمعنی محب الام، مادردوست. از 181 تا 149 قبل از میلاد زندگی میکرد. (ناظم الاطباء). محب الام سی و پنج سال سلطنت کرد. در عهد او اسکندر روم پسر انطاخیوس عزم کرد که مملکت شام او را بازگیرد. یونانیان او را بکشتند. (مجمل التواریخ و القصص چ 1 ص 126). بطلمیوس فلیومتربن بطلمیوس اپی فانیس که از سال 181-164 قبل از میلاد (؟) سلطنت مینمود و چون پدرش درگذشت او طفل بود و مادرش کلیوپترا تا زمان وفاتش یعنی: سال 172 قبل از میلاد ملکه شد و در مدت سلطنت خود با دولت شام دوست بود، لکن در سال 171 قبل از میلاد انطیوخس اپی فانیس بر مصر هجوم آورده، بر بطلمیوس غالب گشت و او را اسیرکرد اما رومی ها مصر را در 168 قبل از میلاد پس گرفتند و بتدریج آن مملکت ولایت رومانیان شد. (دانیال: 11:25) و در زمان بطلمیوس ششم بنای هیکل لیونتوپولس بانجام رسید و غیر از اورشلیم مرکز دیگری برای عبادت یهود معین گردید. فلسفۀ یونانیان با فلسفۀ مصر داخل شد و نتیجۀ این مطلب آن شد که قوم یهود برای انتشار دین مسیح قابل و مستعد گردید. (قاموس کتاب مقدس). بطلمیوس ششم پس از پدر بتخت نشست (181-146 قبل از میلاد) (؟) و بواسطۀ صغرسن (پنجساله بود) مادرش (کلئوپاترا که از شاهزاده خانم های سوریه بود زمام امور را بدست گرفت و تا پایان مرگش 172 قبل از میلاد حکومت کرد در زمان وی آنتی خوس چهارم پادشاه سوریه به مصر حمله برد معابد آن را غارت کرد و خواست در منفیس بعنوان پادشاه مصر تاجگذاری کند ولی مردم اسکندریه برادر فیلوترا که اورگت مینامیدند بر تخت نشاندند. آنتی خوس دوباره به مصر حمله بردو بدین ترتیب جنگ پایان یافت که قبرس از آن سوریه گردد. از سال 170 قبل از میلاد هر دو برادر مصر را اداره میکردند ولی پس از چندی بین آنها نفاق افتاد و چون غلبه با اورگت بود فیلومتر بروم رفت و با کمک رومیها دوباره بتخت پادشاهی مصر نشست وی خواست قبرس را تصرف کندموفق نشد و بعد فیلومتر او را بخشید و سیرن را به او داد. در جنگ با سوریه با موفقیت پیش میرفت که هنگام بازگشت به مصر بپادشاه سابق سوریه، اسکندر والاس برخورد و بدست او کشته شد. (از ایران باستان چ 2، جیبی ص 2155، 2156). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود، جمع واژۀ باطن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ باطن، بمعنی آب راهه در زمین درشت. (منتهی الارب). رجوع به باطن شود
لغت نامه دهخدا