معنی بضع بضع(بُ) جماع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). جماع با قبل زن. (فرهنگ نظام). آرامش با. مواقعه. جمع. مجامعت. جفت گیری. مباشرت. هم خوابگی. مقاربت. نزدیکی. وقاع. لغت نامه دهخدا