معنی بصر افتادن بصر افتادن (مُ بَ ذَ) بصر افتادن برکسی، چشم افتادن بر او: لاجرم چون بریکی افتد بصر آن یکی باشد دو ناید در نظر. مولوی. و رجوع به چشم افتادن شود لغت نامه دهخدا