معنی بشولیدن
- بشولیدن (گُ کَ دَ)
- بشوریدن. پشولیدن. دیدن و دانستن. (برهان) (فرهنگ خطی) (صحاح الفرس) (سروری). دیدن و نگریستن. (ناظم الاطباء). دیدن. (فرهنگ نظام) :
کار بشولی که خرد کیش شد
از سر تدبیر و خرد پیش شد.
ابوشکور (از فرهنگ نظام) (از اشعار پراکنده).
