معنی بشم
- بشم(اِ تِ)
- ناگوارد شدن. (زوزنی). ناگوارد گرفتن و سیر برآمدن از چیزی. (تاج المصادر بیهقی). ناگوارد شدن طعام. (آنندراج). تخمه زده گردیدن حیوان از پرخوری. (ناظم الاطباء). ناگوار شدن طعام. (منتهی الارب). تخمه کردن شتربچه از شیر و انسان از طعام، از ابزارهای نساجی است. (شعوری ج 1 ورق 154 و 201). رجوع به بشنجه شود
