جدول جو
جدول جو

معنی بشلام

بشلام
پسر سلام که در زمان رجوع یهود از بابل از جانب دولت فارس به فلسطینیان حکومت داشت. (از قاموس کتاب مقدس) ، دانه ای باشد سیاه مانند عدس که در داروهای چشم بکار برند و بعضی گویند به این معنی عربی است. (برهان) (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری) (از آنندراج). چشمک. (جهانگیری) (ابن بیطار) جاکسو. (جهانگیری) (ابن بیطار). کحل السودان. (ابن بیطار). حبهالسوداء. (ابن بیطار). زینه المکحله. (ابن بیطار). تشمیزج. دانه ای است دوایی بر هیئت عدس سیاه رنگ و براق، در علاج چشم بکار میرود و نامهای دیگرش چشمیز و چشمیزک و چشخام و چاگسو است. در این صورت عربی است نه فارسی. (فرهنگ نظام). رجوع به ابن بیطار، تحفۀ حکیم مؤمن، تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 78 و بشم شود
لغت نامه دهخدا