ابن برد عقیلی (متوفی بسال 167 هجری قمری). مکنی به ابومعاذ. چون در کودکی گوشواره به گوش میکرد وی را مرعّث نیز لقب دادند. ابن ندیم در ص 227 گوید: شعر او در یکجا جمع نشده ومن در حدود هزار ورق آن را دیده ام و کسانی منتخباتی از اشعار وی را جمع کرده اند. ابن خلکان در ج 1 ص 88 او را بتفصیل معرفی کرده است و گوید صاحب اغانی نام شانزده پشت وی را یاد کرده که همگی نامشان فارسی است. وی متهم به زندقه شد و به خانه اش درآمدند و کتابهایش را تفتیش کردند و چیزی نیافتند با اینهمه بنا به فرمان مهدی عباسی وی را که نود سال داشت هفتاد تازیانه زدند و بزیر شلاق درگذشت. و خوندمیر در حبیب السیر همین مضمون را آورده و اضافه کرده که بعضی گویند وی یکی از اعیان روزگار را هجو کرده بوده و بدان سبب اورا بقتل آوردند. از جملۀ اشعارش دو بیت زیر است: یا قوم اذنی لبعض الحی عاشقه والاذن تعشق قبل العین احیانا (از حبیب السیر چ 1333 هجری شمسی چ خیام). ابن الندیم وی را از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه) دانسته که به مسلمانی تظاهر میکرده است و از اشعار وی هزار ورق دیده است. (ابن الندیم ص 227). دکتر صفا در تاریخ ادبیات خود آرد: وی از جملۀ بزرگترین شعرای ایرانی است که در تغییر سبک شعر عربی اثر بین و آشکاری دارد بشار بن برد (متوفی 167 هجری قمری) از شاهزادگان تخارستان است که در کودکی باسارت بمیان بنی عقیل بن کعب آمد و در میان آنان تربیت شد وی که پیشرو شعرای محدثین شمرده میشود در تفاخر به نسبت خود و تحقیر عرب و وصف جواری و کنیزکان و اظهار بزندقه و هجو و آوردن تشبیهات و استعارات دقیق و حکم و امثال مشهور است. رجوع به تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 21، 167 و ج 2 ص 415 شود. نام بشار در ادبیات فارسی بسیار آمده هدایت، در مجمعالفصحاء ویرا با بشار مرغزی اشتباه کرده است. رجوع به بشار مرغزی شود: دهاد ایزد مرا در نظم شعرت دل بشار و طبع ابن مقبل. منوچهری. کو، حطیئه، کو، امیه، کو، نصیب و کو، کمیت اخطل و بشار برد، آن شاعر اهل یمن. منوچهری. بدین قصیده که یکسر غرائب و غرر است سزد که خوانی صد چون لبید وبشارم. خاقانی. و رجوع به ثمارالقلوب چ 1336 هجری قمری قاهره ص 138 و قاموس الاعلام ترکی ج 2، المرصع ص 61، ضحی الاسلام جزء 3، العقدالفرید ج 1 و 2 و 3 و 6 و 7، کتاب التاج ص 86، الوزراء ص 117، عیون الاخبار ج 1 و 2 و 3 و 4 جوالیقی، البیان و التبیین ج 1 و 3، الجماهر، الموشح چ 1343 قاهره ص 246، معجم الادباء ج 1، لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی، الاعلام زرکلی ج 1، الذریعه ج 9، تاریخ الخلفا، مزدیسنا، امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1539 و صص 23- 25 شود