جدول جو
جدول جو

معنی بسق

بسق(اِ)
بزق. بضق. خدو انداختن. (منتهی الارب). خبو بیفکندن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تف انداختن. (آنندراج). آب دهن افکندن
لغت نامه دهخدا