جدول جو
جدول جو

معنی بسغدن

بسغدن
(کَ دَ)
آسغدن. ساختن. بسیجیدن. ساختن سازگاری را. تهیه و رجوع به آسغدن و بسغده شود
لغت نامه دهخدا