جدول جو
جدول جو

معنی بستم

بستم(بِ تُ)
ترجمه عشرین است. (آنندراج). بیستم. (ناظم الاطباء). عدد ترتیبی در مرحلۀ بیست، برای. بجهت: قول مشتمل بر زیادت از یک قول بسوی آن گفته اند تا معلوم باشد که قیاس بیرون این قولها که مقدماتست بر ترتیبی مخصوص چیزی دیگر نیست. (اساس الاقتباس چ 1 ص 187). پس گفتند هیچ طعام داری ؟ گفت بجز این بزک هیچ ندارم. اورا بکشید تا بسوی شما چیزی سازم که بخورید... مرد خشم گرفت و گفت گوسفند مرا بسوی قومی که ایشان را نمی شناسی کشتی. (ترجمه مکارم الاخلاق خواجه). بسوی دنیا عمل کن بقدر مقام درو و بسوی آخرت همچنین. (ایضاً).
- بسوی خود، حرص و طمع نمودن بچیزی. (آنندراج). و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 122 شود
لغت نامه دهخدا