جدول جو
جدول جو

معنی بژه

بژه(بَ ژَ)
صبر (داروئی تلخ). وج. فریز. حذل. ابوالحضض. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، تمرین کردن هر چیزی. (از اقرب الموارد) ، بس ء بچیزی، سهل انگاری کردن بدان. تهاون. (از اقرب الموارد). تهاون نمودن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بسوء. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا