بطین. کلان شکم. شکم گنده. ابطن. عثجل. اجوف. (یادداشت بخط دهخدا) ، کنایه از خویشتن را بچشم دیگران بزرگ وانمودن. (از آنندراج) : اگر کریم بزرگی کند بجای خود است ز چرخ سفله بزرگی نمیتوان برداشت. صائب (از آنندراج). بر خاک آبروی خود ای آسمان مریز هرگز نکرده است بزرگی بما کسی. سلیم (از آنندراج). ، بخشش کردن. عفو کردن: که شاها بیش ازینم رنج منمای بزرگی کن به خردان بر ببخشای. نظامی