جدول جو
جدول جو

معنی بزرگ شدن

بزرگ شدن
(مُ ءَ مَ)
بالیدن. (یادداشت بخط دهخدا). عظم. عظامه. (منتهی الارب). استعظام. (تاج المصادر بیهقی). کباره. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). از درجات خردی گذشتن و به کلانی رسیدن. از سنین کودکی بالیدن و بزاد برآمدن:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود.
(گلستان).
لغت نامه دهخدا