معنی بزدوده بزدوده (بِ زَ /زِ / زُ / بِزْ دو دَ / دِ) مرکّب از: ب + زدوده، زدوده شده. صیقلی شده. رجوع به بزدودن و زدودن شود لغت نامه دهخدا