معنی بریان گشتن بریان گشتن (مُ آمْ مَ) بریان شدن. کباب شدن. برشته گشتن: دلش نالان و چشمش زار و گریان جگر از آتش غم گشته بریان. نظامی. و رجوع به بریان و بریان شدن شود لغت نامه دهخدا