جدول جو
جدول جو

معنی برهم نشستن

برهم نشستن
(مُ آ حَ نَ)
روی هم قرار گرفتن. بر روی هم سوار شدن. ارتکام. (تاج المصادر بیهقی). اعرنکاس. (منتهی الارب). التباد. (تاج المصادر بیهقی). تراکم. (المصادر زوزنی). تعکبس. تکاثف. (منتهی الارب). تکبﱡب. تلبﱡد. (تاج المصادر بیهقی). کرثاءه. (منتهی الارب). کرس. (تاج المصادر بیهقی) : طرق، برهم نشستن پر. (تاج المصادر بیهقی). عسم، عسوم، برهم نشستن پلک. (از منتهی الارب). کرفاءه، برهم نشستن موی.
لغت نامه دهخدا