جدول جو
جدول جو

معنی برون شو

برون شو
(بِ / بُ شَ / شُو)
مخرج:
باب ورا گرامی خوانی و ننگری
تا زین سخن که گفتی باشد برون شوی.
سوزنی.
کز فلک راه برونشو دیده بود
در نظر چون مردمان پیچیده بود.
مولوی.
- برون شو کردن، مخلص یافتن:
او مجال راز دل گفتن ندید
زو برونشو کرد و در لاغش کشید.
مولوی.
-
لغت نامه دهخدا