جدول جو
جدول جو

معنی برنق

برنق
(بَ رَ)
برنگ. (تحفۀ حکیم مؤمن). برنج. رجوع به برنگ و برنج و برنج کابلی شود، نخل برنی، که بر آن خرمای برنی باشد. (از ذیل اقرب الموارد) ، در لهجۀ اهل عراق، خروسهای کوچک آنگاه که به بلوغ آیند. ج، برانی ّ. (ازذیل اقرب الموارد از لسان). و رجوع به برنیه شود
لغت نامه دهخدا