برگردانیدن. باژگونه کردن. منقلب کردن. اعاده دادن. برعکس کردن. رجوع به گرداندن شود. - برگرداندن انبار، قپان کردن و کشیدن موجودی انبار را از گندم و جو و غیره تا وزن حقیقی آن معلوم شود. - برگرداندن دکان یا مغازه و غیره، سیاهه کردن تمام اشیاء آن به وزن و به زرع و گاهی هم به قیمت. (یادداشت دهخدا). - روی برگرداندن، اعراض کردن. روی برتافتن. ادبار کردن. مقابل اقبال کردن: چو دولت روی برگرداند از راه همه کاری نه بر موقع کند شاه. نظامی. و رجوع به ’برگردانیدن’ و ’روی’ شود.