جدول جو
جدول جو

معنی برقع

برقع
(بُ قَ / بُ قُ)
روی بند ستور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : از بیلقان پرده های بسیار و جل و برقع و ناطف خیزد. (حدود العالم). ده سر اسب پنج با زین و پنج با جل و برقع. (تاریخ بیهقی). ده سر اسب خراسانی ختلی به جل و برقع دیبا. (تاریخ بیهقی). خواجۀ بزرگ از جهت خود رسول را استری فرستاد به جل و برقع. (تاریخ بیهقی).
اسبت با جل ّ و برقع است ولیکن
با تو نباید نه اسب و برقع و نه جل.
ناصرخسرو.
لغت نامه دهخدا