معنی برق کردار برق کردار (بَ کِ) مانند برق سریع و چابک و تند: برق کرداربر براق نشست تازیش زیر و تازیانه بدست. نظامی، برقعه بعصا، زدن بعصا میان دو گوش کسی، بدپسر شدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). برقع لحیته، مأبون گردید. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا