جدول جو
جدول جو

معنی برق انداز

برق انداز
(نَنْ دَ / دِ)
شمخالچی. (ناظم الاطباء) ، منصوب شدن. (ناظم الاطباء).
- ، قائم و مستحکم شدن. (ناظم الاطباء).
- برقرار کردن. مستقر ساختن. ثابت کردن. (ناظم الاطباء).
- ، مستحکم کردن. (ناظم الاطباء).
- برقرار ماندن، ثابت ماندن. برجای ماندن:
چون این و آن شدند جهان ماند برقرار
او بر بقای خویش و فناهای ما گواست.
ناصرخسرو.
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت برقرار.
سعدی.
، تغییرناپذیر، بی حرکت، یکسان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا