نوعی از جامۀ مخطط که از ملک یمن آرند و الف در لفظیمانی عوض یکی از دو یای مشدد است پس گفته نمیشود یمانی به الف و تشدید یا تا جمع نشود عوض و معوض مگر یمانی بتخفیف. (غیاث اللغات) (آنندراج) : چون زر مزور نگر آن لعل بدخشیش چون چادر گازر نگر آن برد یمانیش. ناصرخسرو. برآری دست از آن برد یمانی نمائی دستبرد آنگه که دانی. نظامی