معنی برخاست برخاست(لَ) مصدر مرکب مرخم است از برخاستن. قیام: هرکه را بر سماط بنشستی واجب آمد بخدمتش برخاست. سعدی. - نشست و برخاست، نشست و خاست. مجالست، توشک و نهالی. (برهان). تشک. دوشک. رختخواب. (آنندراج) لغت نامه دهخدا