جدول جو
جدول جو

معنی برجسفیدن

برجسفیدن
(مُ)
برچسفیدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به برچسفیدن شود، متمایل شدن. منحرف گردیدن. (فرهنگ فارسی معین). برچسفیدن به کسی. اعلواط. (منتهی الارب) ، منجمد شدن. فسرده گردیدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به برچسبیدن شود
لغت نامه دهخدا