جدول جو
جدول جو

معنی برپای داشتن

برپای داشتن
(مَ)
برپای خاستن. بنیاد کردن: جز وی این خاندان بزرگ را که همیشه برپای باد برپای نتواند داشت. (تاریخ بیهقی). رجوع به برپا داشتن شود، پیچیدگی و پیچش. (ناظم الاطباء) ، خشمگینی و آشفتگی. رجوع به برتافتن شود
لغت نامه دهخدا